معنی اندازه گیری کردن - جستجوی لغت در جدول جو
اندازه گیری کردن
لقياس
ادامه...
لِقِيَاسِ
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اندازه گیری کردن
Gauge
ادامه...
Gauge
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اندازه گیری کردن
mesurer
ادامه...
mesurer
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اندازه گیری کردن
messen
ادامه...
messen
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
اندازه گیری کردن
मापना
ادامه...
मापना
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به هندی
اندازه گیری کردن
ماپنا
ادامه...
ماپنا
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به اردو
اندازه گیری کردن
মাপা
ادامه...
মাপা
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
اندازه گیری کردن
kupima
ادامه...
kupima
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اندازه گیری کردن
ölçmek
ادامه...
ölçmek
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اندازه گیری کردن
측정하다
ادامه...
측정하다
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
اندازه گیری کردن
測定する
ادامه...
測定する
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اندازه گیری کردن
למדוד
ادامه...
למדוד
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به عبری
اندازه گیری کردن
mengukur
ادامه...
mengukur
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اندازه گیری کردن
вимірювати
ادامه...
вимірювати
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اندازه گیری کردن
измерять
ادامه...
измерять
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به روسی
اندازه گیری کردن
meten
ادامه...
meten
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
اندازه گیری کردن
medir
ادامه...
medir
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اندازه گیری کردن
misurare
ادامه...
misurare
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اندازه گیری کردن
medir
ادامه...
medir
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اندازه گیری کردن
测量
ادامه...
测量
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به چینی
اندازه گیری کردن
mierzyć
ادامه...
mierzyć
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
اندازه گیری کردن
วัด
ادامه...
วัด
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی